صفحه شخصی مهدی ناظمی   
 
نام و نام خانوادگی: مهدی ناظمی
استان: تهران - شهرستان: شهریار
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  محاسب - ناظر -دانشجوی کارشناسی ارشد سازه
شماره نظام مهندسی:  10-0-3-44901
تاریخ عضویت:  1389/01/06
 روزنوشت ها    
 

 حکایت موسی مندلسون بخش عمومی

11

موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بدشکل بر پشت داشت.



موسی روزی در هامبورگ باتاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی درکمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجربود.



زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آنکه تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید:



- آیا می دانید که عقدازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟



دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :



- بله، شما چه عقیده ایدارید؟



- من معتقدم که خداونددر لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت:



«همسر تو گوژپشت خواهدبود»



درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:



«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به اوعطا کن»



فرمتژه سرش را بلند کردو خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.

او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.

سه شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 09:34  
 نظرات    
 
جواد عزیزی اجیرلو 18:19 سه شنبه 6 اردیبهشت 1390
7
 جواد عزیزی اجیرلو
موسی بسیار هوشمندانه عمل کرده ولی درک وشعور و فداکاری همسرش قابل ستایش است
شکوه هوشمند 00:46 چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390
6
 شکوه هوشمند
چقدر هوشمندانه